Montag, 4. Januar 2010
مـادهاو انقراض ایشان تاریخ تمدن ویل دورانت
منشا این قوم /شاهان ایشان
آیا مادها، که نقش مهمی در برانداختن دولت آشور داشته اند، چگونه قومی بوده اند؟ پی بردن به اصل این قوم، بدون شک،امری است که رسیدن به آن دشواراست،تاریخ کتابی است که همیشه آدمی بایستی از وسط آغازکند.نخستین اشاره به این قوم در کتیبه ای است که گزارش حمله شلمنصر سوم به سرزمین موسوم به پارسوا،درکوههای کردستان،(سال 837ق م) برآن ثبت شده،از اخبارچنان بر می آید که دراین ناحیه بیست وهفت امیر وشاه ،بربیست وهفت ولایت کم جمعیت ،حکومت می کرده اند،مردم این ولایتها را آمادها یا مادها می نامیده اند.مادها از نژاد هند و اروپایی به شمار می روند و محتمل است که در تاریخ هزار سال قبل از میلاد از کناره های دریای خزربه آسیای باختری آمده باشند. در زند اوستا ،کتاب مقدس پارسیان،یادی از این زادگاه قدیمی می شود ، و مانند بهشتی تو صیف می شود: سرزمینی که آدمی جوانی خود را در آن گذرانده ،مانند خود ایام جوانی،زیباست،به شرط اینکه شخص ناچار نباشد دوباره در آن سرزمین یا در آن ایام زندگی کند.چنان به نظر می رسد که مادها ، در ضمن کوچ کردنهای خود، از بخاراوسمرقند گذشته ، و از این نواحی رفته رفته ، رو به جنوب سرازیر شده و پس از رسیدن به پارس ، در آن سکونت اختیار کرده بودند. این قوم در کوههای که به عنوان جایگاه خود در ایران انتخاب کرده بودند،مس آهن ،سرب،سیم و زر،سنگ مر مر و سنگهای گرانبها بدست آوردند.وچونق قومی نیرومند بودند وزندگی ساده داشتند،به کشا ورزی بر دشتها و دامنه تپه های منزلگاه خود پرداختند و زندگی آسوده ای برای خویش فراهم ساختند.
در اکباتان (یعنی محل تلاقی چند راه) که در دره زیبایی قرارگرفته و آبی که از ذوب شدن برف کوهها به دست می آمد سبب حاصلخیزی آن بود،نخستین شاه ایشان دیاکو پایتخت اول خود را بنا نهاد و آن را با کاخی شاهانه ،که بر شهر مسلط بود و نزدیک دو کیلومتر مربع وسعت داشت، آراست. بنابر روایتی که در کتاب هرودوت آمده، دیاکو از آنچا به قدرت رسید که به عدالت اشتهار یافته بود،و چون به قدرتی که می خواست رسید، به استبداد و خود کامگی پرداخت .یکی از فرمانهای وی این بود که هیچ کس به حضور شاه بار داده نشود و مردم تنها به وسیله پیام آورانی مطالب خود را به عرض اه برسانند، دیگر آنکه کسی حق خندیدن یا آب دهان انداختن بر زمین اندختن در برابر شاه را ندارد ،هدف وی از مقرر داشتن این تشریفات برای شخص خود ... آن بود که مردم ، ازدیدن وی محروم بمانند،طبیعت او را از طبیعت خود جدا بدانند . مردم قانع ماد ، که زندگی طبیعی داشتند، با پیشوایی این شاه نیرومند شدند ،و بنابر تاثیر عادت و محیط زندگی خویش، جنگ آزمودگی و تحمل بر سختیها ی جنگ پیدا کردند و به صورت خطری در آمدند که پیوسته دولت آشور را تهدید می کرد.دولت آشور بارها بر سرزمین ماد حمله کرده ،هر بار چنان پنداشته بوند که مادها جنان شکست خورده که دیگر یارای برابری با آنها را ندارند،ولی بعدها معلوم شده بود که مردم این سرزمین از مبارزه برای بدست آوردن آزادی خسته نمی شوند.بزرگترین پادشاه ماد هوخشتر ،توانست ،با ویران کردن شهر نینوا ،به کشمکشها پایان بخشد. این پیروزی خود محرک وی شد که لشکریانش را در آسیای باختری پیش براند و به دروازه های ساردیس برسد ،و اگر کسوفی واقع نمی شد ،هرگز از آنجا باز نمی گشت .هو خشتره سال بعد از این حادثه از دنیا رفت ، پس از آن بود که در زمان پادشاهی خود کشور ماد را ،از صورت ایالت تحت تصرف کشور دیگری ، به صورت امپراطوری بزرگی در آورد که آشور و ماد و پارس را شامل بود.یک نسل پس از وی امپراطوری بر چیده شد.این دولت مستعجل فرصتی پیدا نکرد که بتواند در بنای مدنیت سهم بزرگی داشته باشد، تنها کاری که کرد آن بود که راه را برای فرهنگ و تمدن پارس باز و هموار ساخت.پارسیها زبان آریایی ،و الفبای سی وشش حرفی خود را از مردم ماد گرفتند، و همین مادها سبب آن بودند که پارسیها ،به جای لوح گلی، کاغذ پوستی و قلم برای نوشتن به کار بردند و به استعمال ستونهای فراوان در ساختمان توجه کردند.قانون اخلاقی پارسیها /که در زمان صلح صمیمانه به کشاورزی بپردازند ، و در جنگ متهور و بی باک باشند و نیز مذهب زرتشتی ایشان و اعتقاد به اهورا مزدا و اهریمن و سازمان پدر شاهی ،یا تسلط پدر در خانواده و تعدد زوجات و مقداری قوانین دیگر پارس از شدت شباهت با قوانین ماد سبب آن شده که در این آیه کتاب دانیل تا موافق شریعت مادیان و پارسیانی که منسوخ نمی شود ذکر آنها با هم بیاید ،همه ریشه مادی دارد.
Abonnieren
Kommentare zum Post (Atom)
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen