Mittwoch, 8. Juli 2009

شاندور پتوفی -Petőfi Sándor





دوران دهشت‌بار



ای دوران دهشت‌بار! دوران
دهشت دم ‌به ‌دم افزون می‌شود
شاید آسمان
سوگند خورده است
که تمام مجارها را نابود سازد
از سراپای ما خون می‌ریزد
و چرا نریزد؟ نیمی از جهان
به روی ما شمشیر کشیده است.

و آن‌جا در برابر ما جنگ است
که بدترین بلا نیست. بدترین بلا
از دنبال است
طاعون!
تو سهم خود را از مصائب
دو برابر دریافت می‌داری وطن!
مرگ با دو دست و با آغوش باز
دشت‌های تو را می‌درود.
آیا ما همه تا آخرین نفر
نابود می‌شویم
یا کسی باقی خواهد ماند؟
تا بنویسد
تمام تاریخ
این دوران ظلمت و جنایت را؟
و آیا خواهد توانست سررشته‌ای
از این تاریخ دهشتناک به دست آورد؟
و اگر کسی نقل صادقانه‌ای بشنود
از روزگاری که بر سر ما می‌گذرد
آیا باور خواهد کرد؟
کیست که باور کند
که این همه بدبختی فرا رسید!
و کیست که به هنگام شنیدن
فکر نکند که همه تصوری خیالی
ازمغز یک دیوانه بوده است!

1849


گردآوری و ترجمه: محمود تفضلی و آنگلا بارانی

Keine Kommentare: