Mittwoch, 2. Juni 2010

بیست وهفتمین سالروز اعدامیان مهاباد

بیست و هفت سال پیش در چنین روزی، رژیم کهنه پرست جمهوری اسلامی59 نفر از جوانان بی گناه مهابادی را بدون هیچ سند ،مدرک ومحاکمه ای به جوخه اعدام سپرد،که بیشترشان زیر 18 سال بودند.رژیم  خمینی دجال از همان اوایل انقلاب  با فتوا ی که در اسلام محمدیشان رایج است، تعداد زیادی از جنایتکارانش را روانه کردستان کرد، تا از این طریق هر صدای آزادیخواهانه ای  را سرکوب کند.جنایتکاران رژیم حتی از تحویل جنازه قربانیان به خانواده هایشان خوداری کرده تااز این طریق بیشتر چهره کریه خود را
نشان دهند واحساسات مردم را جریحه دار کنند. یاد  این عزیزان  گرامی باد

مرگ وننگ بر رژیم آخوندی
آزاد
اسامی 59 نفرکه درتاریخ 12.03.1362  اعدام شدند 

1.غلامرضا بارزی
2.حسن جهانیان
3.علی بانه‌یان
4.محمد علیالی
5.محمد امین صفا
6.همایون نیلوفری
7.محمود ریزیی
8.محمد حسینی
9.عباس حسینپور
10.کاظم خاتونی
11.علی مزنه‌
12.عبدالله‌ تحریریان
13.رحمان رحیمی
14.علی گلپرست
15.مصطفی عصمتی
16.خالق بارزانی
17.یوسف ایازی
18.کمال چاوشینی
19.حسن رحمانیان


20.خالد رحیم آذر
21.خالد صقائی
22.سید ابراهیم احمدی
23.محمد مسعودی
24.محمد ابوبکری
25.وفا الیاسی
26.منصور جناح
27.محمد امین احمدی
28.محمد سلیمی
29.فریدون شنگه‌
30.علی بازیار
31.خدر رنگینی
32.ابوبکر شکری
33.انشاالله‌ نادری
34.هژار کریمی
35.کمال کریمی
36.کریم ر‌حیمیان
37.یوسف حبیب پناه‌
38.محمد فارق بازیار
39.ابراهیم امینی
40.صالح ابراهیمی
41.شکری نادری
42.مصطفی فرقی
43.علی غواره‌
44.علی صلاحی
45.ملا حسن لاجوردی
46.سلیمان حسن زاده‌
47.یوسف حسن زاده‌
48.کریم کاوه‌
49.سید محمود سید محمودی
50.حامد محمود کندو
51.حسین کلهری
52.عباس یوسفی
53.سیامک سقزی
54.علی آباده‌
55.کامران ظاهر حجازی
56.صالح فرهودی
57.مقصود محمودی
58.احمد کهروبی
59.رحمان خضرپور

Montag, 31. Mai 2010

رئیس جمهور با غرور و بی غرور

امروز رئیس جمهور آلمان هو رست کوهلر،از سمت خود استعفا داد

دو نوع مشروعیت وجود دارد ،یکی مشروعیت مردمی مثل چند کشور اروپای غربی و دیگری مشروعیت به شیوه دیکتاتور منشا نه، آنچه که هر روز در خاورمیانه و آمریکای لاتین و روسیه مشاهده می کنیم، در چند روز اخیر از آقای کوهلر بخاطر اظهار اتش ، دال بر اینکه حضور نیروهای نظامی آلمان در خارج از کشور میتواند منافع اقتصادی آلمان را هم تامین کند ، مورد انتقاد شدید مخالفانش قرار گرفت. ایشان با وجود ابراز تاسف از سوءتفاهمی که پیش آمده خاطر نشان کردند که منظور شان از حضور سربازهای آلمانی در افغانستان نمی باشد، بلکه اشاره ایشان به ماموریت سربازهای آلمانی در مقابله با دزدان دریائی در سومالی بوده است،ولی از آنجا که نتوانست به گفته های خود مشروعیت بدهد از سمت خود کناره گیری کرد.

حال اگر بخواهیم این مسئله را با وضعیتی که در ایران پیش آمده مقایسه کنیم یعنی رئیس جمهور نا مشروع ایران احمدی نژاد ، کسی که با کمک اربابش خامنه ای و مز دوران آدم کشی که در اختیار گرفته اند و با تمام نیرو از دروغ گرفته تا دستگیری ، زندانی کردن و اعدام مخالفانشان در صددند به خود مشروعیت ببخشند ،چیزی غیر قابل مقایسه از آب در می آید.سیستمهای دیکتاتور بخصوص دیکتاتور اسلامی از هیچ چیز اباء ندارند ایشان مثل زالو به جان و مال مردم افتاده اند و خیلی وقیحانه مردم را چپاول می کنند، به امید آنکه هر چه زوتر بتوانیم این سیستم قرون وسطی را ساقط کنیم.

دمکراسی و فدرالیزم برای ایرانی آزاد از جهالت و حکومی دینی

آزاد

Sonntag, 9. Mai 2010

فرزاد کمانگر,شیرین علم هویی وچند تن دیگر اعدام شدند

رژیم منفور جمهوری اسلامی بار دیگر دست به جنایت زد و عده ای انسان آزادیخواه و بی گناه را اعدام کرد.رژیمی که حقوقی برای  مردم قائل نیست وهیچ نهاد مردمی را برسمیت نمی شناسد وهر صدایی را در حلقوم خفه میکند.سیستم همان سیستم ارباب رعیتی ، سیستم اختناق وتجاوز و سرکوب است که خود را مالک جان و مال مردم  و خدای زمین و آسمان میداند.ما بار دیگر اعمال وحشیانه و غیر انسانی جمهوری اسلامی را محکوم می کنیم و به خانواده وبستگان این عزیزان تسلیت عرض می کنیم .زنده باد آزادی مرگ بر جمهوری جنایتکار اسلامی
اپوزیزیون خارج از کشور

Mittwoch, 28. April 2010

Freitag, 23. April 2010

نامه ای از زندان / فرزاد کمانگر


قصه ی کرد قصه ی آن زنی است که سهمش از شوهر فقط ناسزای هرروزه و چوب و ترکه بود.وقتی از شوهر پرسیدند تو که نه خرجش را می دهی و نه هیچ محبتی به او داری ، پس دیگر این کتک زدن هر روزه و تحقیر مستمر او چه دلیلی دارد ، مرد پاسخ داد اگر غیر از این کنم از کجا بدانند من همسراویم .اما حکایت ما؛ نگاهی واقع بینانه به کرد و کردستان در ادبیات متداول سیاسی حاکمیت ایران ، متأسفانه همواره تداعی گرکلماتی چون تجزیه طلب ، ضد انقلاب و ( منطقه ای ) امنیتی است. تو گویی که این دو واژه مهمان ناخوانده ای هستند و با کلیت این سرزمین قرابتی ندارند. محرومیت از بسیاری از حقوق اولیه اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی و توسعه نیافتگی دیرینه ی این استان که حاصلی جز فقر ، بیکاری و سرخوردگی برای مردم زحمت کش آن نداشته ، زمینه ساز شکل گیری برخی نارضایتی ها در این استان شده است. علیرغم اینکه کردهای میهن دوست و مهربان همواره زندگی مسالمت آمیز در ایران را برگزیده و جز مطالبات مسلم خود چیز دیگری نخواسته اند ، متأسفانه در راستای نگاه بدبینانه و پیش داوری های متداول ، عموماً پاسخ این مطالبات قانونی با ازدیاد زندانیان سیاسی و مدنی ، تبعید و اعدام داده شده است.
وجود اقلیت های قومی و نژادی در تاریخ ایران یا دنیا امرتازه ای نیست . تکثر قومی ، نژادی و فرهنگی یک جامعه می تواند همچون تیغ دو لبه ای برای آن جامعه عمل کند. به این معنا که در شرایط توسعه یافتگی و وجود مناسبات اجتماعی عادلانه و مساوات گرایانه ، همزیستی اقوام و نژادهای گوناگون نه تنها مسأله آفرین نیست بلکه می تواند به غنای فرهنگی آن جامعه از سویی و بالا بردن ظرفیت تحمل و کاهش تعصبات فرهنگی و کوته نگری افراد آن از سوی دیگر کمک کند.امروزه به ویژه که در عصر جهانی شدن سایه ی یکنواختی کسالت آور فرهنگی، تهدیدی برای بسیاری از جوامع است ، وجود این تکثر و تنوع فرهنگی موهبتی است که باید به خوبی آن را پاس داشت . در عین حال در شرایطی که مدیریت جامعه توجه کافی به نیازها و حقوق مشروع این اقلیت ها نداشته باشد ، خواه ناخواه باید منتظر پیامدهای پردامنه چنین امری بود. شاید یکی از ابتدایی ترین حقوقی که هر ایرانی ، اعم از کرد و غیر کرد ، خود را به آن محق می داند ، برخورداری از حق "شهروندی" است.
حقی که در تقابل با انزوا و طرد شدگی قرار دارد. انزوا و طرد شدگی دو حسی هستند که تحت تأثیر شرایط عینی ، یعنی تحت تأثیر واقعیت های ملموس و روزمره ی زندگی ، تحت تأثیر فقر و سو سوی چشم کودکی از گرسنگی ، تحت تأثیر نگاه شرمناک پدر از جیب و سفره ی خالی اش و تحت تأثیر گونه های رنگ پریده و چهره ی فقر زده ی مادر شکل می گیرند. خلاصه آنکه انزوا تحت تأثیر نگاه "مرکز محور ی" شکل می گیرد که با نگاه فرادست به فرودست مسائل و نیازها ی کرد (حاشیه نشین) را از مرکز نشین، مجزا می کند. بی شک حس طرد ، انزوا و از خود بیگانگی در شرایط توسعه نیافتگی و سؤ مدیریت به اقلیت های قومی محدود نمی شود ، بلکه به فراخور موقعیت و جایگاه افراد در جامعه ،کم و بیش همه را به خود مبتلا می کند.با این وجود به دلیل نابرابری های عمیق ساختاری این حس ، میان اقلیت ها عمیق تر و گسترده تر است. حس انزوا نه تنها برای اقلیت های قومی و نژادی که برای هر گروه مطرود دیگری ، به ویژه در شرایط فقر فرهنگی که از تبعات فقر اقتصادی است ، زمینه ساز بروز تنش و نا آرامی است . چرا برای یک بار هم که شده ، به جای توسل به نگاه امنیتی ، با پرداختن به درد مردم این سرزمین ، که مطالبات خود را از زبان فرزندانشان به گوش می رسانند ، مسأله را یک بار و برای همیشه حل نکنیم؟ با این وجود مسأله به همین جا ختم نمی شود . یعنی زمانی که فرزند یا پدری از همین دیار برای کسب اولیه ترین حقوق مادی یا معنوی خود ، یعنی سیر کردن شکمی یا نوشتن نامه ای در تظلم خواهی اقدام کند ، باز هم به یمن همان نگاه امنیتی مألوف ، سخت ترین برخوردها و مجازات ها در انتظارش هستند . آیا برای مبارزه با پدیده ی قاچاق کالا که گاه مجازاتی مساوی با" حکم تیر" دارد راه متمدنانه ی دیگری وجود ندارد. آیا در شرایط تأمین اولیه ی مالی هیچ جوانی حاضر است به خاطر چند قواره پارچه یا یک جعبه چای جان خود را به خطر اندازد؟
در امتداد چنین سیاست های دوگانه محوری ، این نگاه امنیتی در مورد زندانیان سیاسی و مدنی کرد ، اما این بار به شکل مضاعفی به چشم می خورد. آیا حتی در درون زندان و در دایره ی مجازات نیز کردها باید با انگ اقلیت قومی همان احساس شوم انزوا و طرد شدگی را با خود همراه کنند؟ آیا مگر تفاوتی است میان زندانی کرد و غیر کرد که عمدتاً از بسیاری حقوق مصوب قانونی ، مانند حق داشتن وکیل ، مرخصی ، تخفیف مجازات ، عفو یا آزادی بی بهره هستند ؟ چرا با وجود در پیش گرفتن نوعی تساهل نسبی در مورد زندانیان سیاسی تهران و برخی دیگر کلان شهرها و آزادی بسیاری از آنان ، که مایه ی بسی مسرت بوده و ای کاش تسریع و تدوام یابد ، برخورد سخت گیرانه با زندانیان کرد همچنان ادامه داشته و به جای تلاش جهت حل مشکلاتشان هنوز سیاست کلی در جهت سرکوب یا اعدام آنان می باشد. متأسفانه برخی با دستاویز قرار دادن موقعیت جغرافیایی این استان سعی دارند اصرار خود بر ابقای نگاه امنیتی اشان را توجیه کرده و همچنان به سرکوب و فشار بر زندانیان سیاسی و مدنی ، یا اعدام گاه و بی گاه آنان ، که بعضاً بیش از آنکه متحمل جزای خود باشند ، به گونه ای غیر رسمی وجه المصاحه یا گروگان تلقی می شوند ، بپردازند. آیا این نگاه امنیتی که برخی مصرانه بر آن پا می فشارند و عملاًسبب واگرایی و نارضایتی جوانان کرد شده ، تا چه زمانی باید ادامه یابد ؟
آیا برای کردهای مظلوم که عقلانی ترین و منطقی ترین شیوه ، یعنی زندگی مسالمت آمیز و نفی خشونت ، را جهت حل مشکلات خود برگزیده اند ، نگاه امنیتی حاکم بر کرد و کردستان درصدد القاء و رواج بیشتر این تفکر نیست که کردها و مطالباتشان را از ایران و ایرانی تفکیک کرده و باید با آنان همچون اتباع غیر ایرانی برخورد شود؟ امیدوام چنین نباشد ، چرا که در غیر اینصورت متأسفانه ماحصل آن خشونت هایی است که هیچ عقل سلیمی آن را برنمی تابد.
امیدوارم با کنار نهادن برخورد دوگانه میان زندانی کرد و غیر کرد و تسری امتیازات و حقوق به تمام زندانیان گامی هر چند کوچک ، اما ضروری جهت تقلیل مشکلات این منطقه و دلجویی از مردم آن برداشته شود.
ای کاش قصه ی کرد دیگر قصه ی آن زنی نباشد که سهمش از شوهر فقط ناسزای هرروزه و....
فرزاد کمانگر

Mittwoch, 21. April 2010

Sonntag, 11. April 2010

ژانی گه ل/ درد ملت نوشته ابراهیم احمد ترجمه محمد واحمد قاضی





از ترس چشم شور و از بیم بدکاران
دل خود را تبدیل به گور یادگارها خواهم کرد
با گریه های بی اشک و ناله های بی صدا
تخت خداوند را به لرزه در خواهم آورد
ابراهیم احمد از نویسندگان برجسته کردزبان و از رهبران جنبش کردستانلەدایکبوون ١٩١٤ - کۆچی دوایی ٢٠٠٠

دانلود

Donnerstag, 8. April 2010

هنوز اندر خم یک کوچه ایم






در قرقیزستان مخالفان رژیم به خیابانها ریختند و پس از یک شبانه روز ناآرامی حکومت را
تقییر داده ودولت موقت تشکیل دادند و از طرف روسیه هم به رسمیت شناخته شد، در حالیکه در ایران پس از 31 سال استبداد آخوندی، هنوز منتظریم که از راه مسالحت آمیز سیستم را عوض کنیم ،رژیمی که هیچ منطقی را قبول ندارد وبا دروغ وتحریف وقایع مردم را به مسخره گرفته است. آزاد

Montag, 5. April 2010

شار- سواره‌ ئیلخانی‌زاده



شار

گوڵم !
دڵم پڕه‌ له‌ ده‌رد و کوڵ
ئه‌ڵێم بڕۆم له‌ شاره‌که‌ت
ئه‌ڵێم به‌ جامێ ئاوی کانیاوی دێ یه‌که‌م
عیلاجی که‌م کوڵی دڵی پڕم، له‌ ده‌ردی ئینتیزاره‌که‌ت
وه‌ڕه‌ز بوو گیانی من له‌ شار و هاڕه‌ هاڕی ئه‌و
له‌ ڕۆژی چڵکن و نه‌خۆش و تاو ویاوی شه‌و
ئه‌ڵێم بڕۆم له‌ شاره‌که‌ت
له‌ شاری چاو له‌به‌ر چرای نیئۆن شه‌واره‌که‌ت
بڕۆمه‌ دێ که‌ مانگه‌ شه‌و بزێته‌ ناو بزه‌م
چلۆن بژیم له‌ شاره‌که‌ت
که‌ پڕ به‌ دڵ دژی گزه‌م؟!
له‌ شاره‌که‌ت، که‌ ڕه‌مزی ئاسن و مناره‌یه‌
مه‌لی ئه‌وین غه‌واره‌یه‌
ئه‌ڵێی له‌ ده‌وری ده‌ست و پێم
ئه‌وه‌ی که‌ تێل و تان و ڕایه‌ڵه‌، که‌له‌پچه‌یه‌
ئه‌وه‌ی که‌ په‌یکه‌ره‌ میسالی داوه‌ڵه‌
ئه‌وه‌ی که‌ داره‌ تێله‌، مه‌زهه‌ری قه‌ناره‌یه‌
له‌ شاره‌که‌ت که‌ مه‌ندی دووکه‌ڵه‌
که‌ دێته‌ ده‌ر له‌ ماڵی ده‌وڵه‌مه‌ند
وه‌ تیشکی بێ گوناهی خۆره‌تاو ئه‌خاته‌ به‌ند
له‌ هه‌ر شه‌قام و کووچه‌یه‌ک شه‌پۆڕی شینه‌

                                
ئه‌ڵێم بڕۆم له‌ شاره‌که‌ت

"سواره‌ ئیلخانی‌زاده‌"

Samstag, 3. April 2010

آیا حمله هوایی اسرائیل به ایران عملی خواهد شد ؟


در صورت موفق نشدن راههای دیپلماتیک و تحریمهای متعدد آمریکا و کشورهای اروپایی، احتمال زیاد می رود که که نیروگاههای اتمی ایران دراصفهان، بوشهر، نطنزو اراک مورد حملات هوایی هواپیماهای نظامی اسرائیل قرار گیرند، فاجعه ای که دوباره عده زیادی از مردم بی گناه قربانی سیاستهای فاشیستی جمهوری اسلامی در منطقه خواهند شد ،سیاستهای که 31 سال است جز تباهی ،عقب ماندگی ،فقر و فساد چیز دیگری را برای مردم ایران به ارمغان نیاورده است.
آزاد
www.arte.tv/de

Freitag, 2. April 2010

Mittwoch, 24. März 2010

کرد آزاد هویت نوین خاورمیانه/ عبدالله اوجالان


باید گفت که در جنبش دمکراسی کرد، هدف بر اندازی دولت هایی که کردها در آن قرار دارند را ندارد. موضع گیری آن در برابر
دولت ها، هوشیاری دمکراتیک نسبت به خود است. خلقی که در طول تاریخ بر اثر فقر و خشونت بشدت ضعیف وبکلی تجزیه شده ،تنها باروح و آگاهی دمکراسی خواهد توانست خود را بازسازی کرده و به خود شکل ببخشد.
کتاب
منبع از مرکز آثار و اندیشه های عبدالله اوجالان

Dienstag, 16. März 2010

Montag, 8. März 2010

کردستان معاصر

 

http://melliblog.blogfa.com/cat-35.aspx  :  منبع

Samstag, 6. März 2010

کرد و کردستان

کرد و کردستان، نوشته واسیلی نیکیتین
ترجمه محمد قاضی
 
 

هیجدهم برومر لوئی بناپارت

 
منبع از نشر کارگر سوسیالیستی
www.javaan.net

اعتراض و سرکوب

 
دو ماه اعتراض و سرکوب
منبع: از واحد تحقیقات مو ضوعی مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران
دانلود

Donnerstag, 4. März 2010

دادگاه تاریخ

 
نگرشی به اوضاع سیاسی کردستان از دیدگاه عبدالله اوجالان

Donnerstag, 11. Februar 2010

Sonntag, 17. Januar 2010

نقض حقوق بشر در کردستان


واکنشھای بین المللی نسبت به وضعیت حقوق بشر در مناطق کردنشین
سازمان عفو بین الملل با صدور بیانیه ای، نسبت به اجرای احکام اعدام زندانیان سیاسی از سوی
مسئولین ایران ھشدار داد. در بیانیه ی سازمان عفو بین الملل آمده است : سه زندانی سیاسی به نام
ھای حبیب الله لطیفی، احسان فتاحیان و شیرکو معارفی ، از سوی دادگاه ھای ایران ، به اتھام محاربه
(دشمنی با خدا) به اعدام محکوم شده واحتمال اجرای حکم آنھا وجود دارد. بر اساس این بیانیه، مدتی
پیش از این دادستان استان کردستان در نامه ای به سید علی خامنه ای ، رھبر ایران , خواستار صدور مجوز
برای اجرای احکام اعدام این زندانیان شده بود. در ھمین چارچوب، سه زندانی به مکان دیگری منتقل شده
اند که احتمال می رود این کار برای اجرای حکم اعدام انجام گرفته باشد.
در پایان بیانیه ی سازمان عفو بین الملل ، از مسئولین ایران خواسته شده است که سریعا پروسه ی
اجرای احکام اعدام زندانیان سیاسی کرد متوقف گردد.
 منبع : کمیته کردستان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران
دانلود                                                              دیماه ١٣٨٨

Samstag, 9. Januar 2010

Montag, 4. Januar 2010

مـادهاو انقراض ایشان تاریخ تمدن ویل دورانت







منشا این قوم /شاهان ایشان
آیا مادها، که نقش مهمی در برانداختن دولت آشور داشته اند، چگونه قومی بوده اند؟ پی بردن به اصل این قوم، بدون شک،امری است که رسیدن به آن دشواراست،تاریخ کتابی است که همیشه آدمی بایستی از وسط آغازکند.نخستین اشاره به این قوم در کتیبه ای است که گزارش حمله شلمنصر سوم به سرزمین موسوم به پارسوا،درکوههای کردستان،(سال 837ق م) برآن ثبت شده،از اخبارچنان بر می آید که دراین ناحیه بیست وهفت امیر وشاه ،بربیست وهفت ولایت کم جمعیت ،حکومت می کرده اند،مردم این ولایتها را آمادها یا مادها می نامیده اند.مادها از نژاد هند و اروپایی به شمار می روند و محتمل است که در تاریخ هزار سال قبل از میلاد از کناره های دریای خزربه آسیای باختری آمده باشند. در زند اوستا ،کتاب مقدس پارسیان،یادی از این زادگاه قدیمی می شود ، و مانند بهشتی تو صیف می شود: سرزمینی که آدمی جوانی خود را در آن گذرانده ،مانند خود ایام جوانی،زیباست،به شرط اینکه شخص ناچار نباشد دوباره در آن سرزمین یا در آن ایام زندگی کند.چنان به نظر می رسد که مادها ، در ضمن کوچ کردنهای خود، از بخاراوسمرقند گذشته ، و از این نواحی رفته رفته ، رو به جنوب سرازیر شده و پس از رسیدن به پارس ، در آن سکونت اختیار کرده بودند. این قوم  در کوههای که به عنوان جایگاه خود در ایران انتخاب کرده بودند،مس آهن ،سرب،سیم و زر،سنگ مر مر و سنگهای گرانبها بدست آوردند.وچونق قومی نیرومند بودند وزندگی ساده داشتند،به کشا ورزی بر دشتها و دامنه تپه های منزلگاه خود پرداختند و زندگی آسوده ای برای خویش فراهم ساختند.
در اکباتان (یعنی محل تلاقی چند راه) که در دره زیبایی قرارگرفته و آبی که از ذوب شدن برف کوهها به دست می آمد سبب حاصلخیزی آن بود،نخستین شاه ایشان دیاکو پایتخت اول خود را بنا نهاد و آن را با کاخی شاهانه ،که بر شهر مسلط بود و نزدیک دو کیلومتر مربع وسعت داشت، آراست. بنابر روایتی که در کتاب هرودوت آمده، دیاکو از آنچا به قدرت رسید که به عدالت اشتهار یافته بود،و چون به قدرتی که می خواست رسید، به استبداد و خود کامگی پرداخت .یکی از فرمانهای وی این بود که هیچ کس به حضور شاه بار داده نشود  و مردم تنها به وسیله پیام آورانی مطالب خود را به عرض اه‌ برسانند، دیگر آنکه کسی حق خندیدن یا آب دهان انداختن بر زمین اندختن در برابر شاه را ندارد ،هدف وی از مقرر داشتن این تشریفات برای شخص خود ... آن بود که مردم ، ازدیدن وی محروم بمانند،طبیعت او را از طبیعت خود جدا بدانند . مردم قانع ماد ، که زندگی طبیعی داشتند، با پیشوایی این شاه نیرومند شدند ،و بنابر تاثیر عادت و محیط زندگی خویش، جنگ آزمودگی و تحمل بر سختیها ی  جنگ پیدا کردند و به صورت خطری در آمدند که پیوسته دولت آشور را تهدید می کرد.دولت آشور بارها بر سرزمین ماد حمله کرده ،هر بار چنان پنداشته بوند که مادها جنان شکست خورده که دیگر یارای برابری با آنها را ندارند،ولی بعدها معلوم شده بود که مردم این سرزمین از مبارزه برای بدست آوردن آزادی خسته نمی شوند.بزرگترین پادشاه ماد هوخشتر ،توانست ،با ویران کردن شهر نینوا ،به کشمکشها پایان بخشد. این پیروزی خود محرک وی شد که لشکریانش را در آسیای باختری پیش براند و به دروازه های ساردیس برسد ،و اگر کسوفی واقع نمی شد ،هرگز از آنجا باز نمی گشت .هو خشتره  سال بعد از این حادثه از دنیا رفت ، پس از آن بود که در زمان پادشاهی خود کشور ماد را ،از صورت ایالت تحت تصرف کشور دیگری ، به صورت امپراطوری بزرگی در آورد که آشور و ماد و پارس را شامل بود.یک نسل پس از وی امپراطوری بر چیده شد.این دولت مستعجل فرصتی پیدا نکرد که بتواند در بنای مدنیت سهم بزرگی داشته باشد، تنها کاری که کرد آن بود که راه را برای فرهنگ و تمدن پارس باز و هموار ساخت.پارسیها زبان آریایی ،و الفبای سی وشش حرفی خود را از مردم ماد گرفتند، و همین مادها سبب آن بودند که پارسیها ،به جای لوح گلی، کاغذ پوستی و قلم برای نوشتن به کار بردند و به استعمال ستونهای فراوان در ساختمان توجه کردند.قانون اخلاقی پارسیها /که در زمان صلح صمیمانه به کشاورزی بپردازند ، و در جنگ متهور و بی باک باشند  و نیز مذهب زرتشتی ایشان و اعتقاد به اهورا مزدا و اهریمن و سازمان پدر شاهی ،یا تسلط پدر در خانواده و تعدد زوجات و مقداری قوانین دیگر پارس از شدت شباهت با قوانین ماد سبب آن شده که در این آیه کتاب دانیل تا موافق شریعت مادیان و پارسیانی که منسوخ نمی شود ذکر آنها با هم بیاید ،همه ریشه مادی دارد.