Dienstag, 16. Dezember 2008

مهاباد

شهرستان مهاباد با مساحت 2591 کیلومتر مربع و 188289 نفر جمعیت (بر اساس سرشماری سال 1379 ) در موقعیت طول جغرافیایی 45 درجه و 43 دقیقه شرقی و عرض جغرافیایی 36 درجه و 46 دقیقه شمالی از نصف النهار گرنویج قرارگرفته و با دو بخش ، مرکزی و خلیفان دارای 224 روستا دارای سکنه میباشد . مهاباد دارای آب و هوای کوهستانی با زمستانهای سرد و تابستانهای نسبتا" معتدل و چهار فصل بسیار جذاب است ، رودخانه مهاباد که از داخل شهر عبور نموده و زیبایی خاصی به شهرمی بخشید ،این شهرستان با مردمانی کرد زبان و خون گرم ، مهمان نواز ، صمیمی ، فهمیده در جنوب استان آذربایجانغربی قرار دارد .

تحقیقات مورخین و آثار کشف شده باستان شناسان حاکی از این است که منطقه مهاباد حداقل از سده های اول هزاره اول پیش از میلاد مسیح یکی از مناطق مسکونی ایران بوده است . یکی از این آثار کتیبه ای به خط میخی منسوب به مینوآ می باشد که بین سالهای778 تا 812 قبل از میلاد سلطنت داشته است . کتیبه مذکور تا سال 11890 موجود بوده است . اثر مهم دیگر منطقه ، گوردخمه ای به نام فقره قا یا فخریگاه منسب به دوره ماد می باشد . آثار دیگری مانند پلکانهای سنگی و راهروهای زیر زمینی مشهور به برده کونته درمنطقه کشف گردیده اند که بر نفوذ و هجوم قوم وانی ها به منطقه دلالت دارد . بررسی آثار برجای مانده از زمانهای گذشته ، نشانگر این امر است که تمدن و شهر نشینی در این منطقه از اختلاط فرهنگی و نژادی بین اقوام مختلف مانند : بابلی ها ، آشوریها ، وانی ها ، لولوئی ها ، کوشی ها ، کاسی ها ، مادها و بلاخره تیره های آریایی نژاد کرد بوجود آمده است . اما قدمت تاریخی شهرجدید از کل منطقه کمتر و از پیدایش آن حدود 400سال میگذرد، تااوخر قرن دهم هجری شهر مهاباد دراین منطقه شهرکی به نام دریاس یا دارایاس( همان دارایاس باستانی است که رولن سن به آن اشاره دارد) بعنوان مهمترین مرکز شهری و اداری ناحیه بوده است که خرابه های آن در دهکده نسبتا" بزرگی در 11کیلومتری شمالغرب مهاباد فعلی به همین نام باقی است .

دریاس که بنا به روایت بطلمیوس از جمله شهرکهای ماد در ناحیه اندرقاش(روستایی به همین نام در حدود ده کیلومتری شرق دریاس فعلی و حدود دو کیلومتری فقره قا در حال حاضر وجود دارد ) تا قرن دهم هجری به همین نام شهرت داشته و مرکز فرمانروایی منطقه بشمار می رفته، وجود داشته است . امیر شرف خان بدلیسی مولف شرفنامه ، که در سال 1005 ه . ق نوشته شده در حوادث اواخر قرن دهم هجری در ذکر کشمکشهای حکام محلی کرد در برخورد قدرت مابین صفویه و عثمانیها از ناحیه عثمانیها در ناحیه دریاس به نام مرکز حکومتی منطقه نام میبرد .

شهر مهاباد در ترکیب فعلی ، نخست در اوایل قرن یازدهم هجری توسط سارم بیگ از ملوک کرد ساوجبلاغ موکری، در بخش شمالی نزدیک به خم رودخانه مهاباد (محلات باغ سیسه و دباغخانه فعلی) بنا گردید، وقوع سیل وخرابی محل قدیم باعث انتقال خانه ها به قسمتهای جنوبی و ایجاد محلات تازه در حوالی میدان چهار چراغ (میدان شهرداری فعلی) گردیده است .

در سال 1060 ه. ق ، بداق سلطان ، حکمران مهاباد با شاه سلطان حسین صلح کرد و شهر ساوجبلاغ را که درگیرو دار جنگها مدتی متروک و مخروب مانده بود بار دیگر آباد ساخت ،مرحوم بداغ سلطان ابتدا مسجد جامع را در شهر بنا کرد که سنگ نبشته آن حاکی از اتمام ساختمان در سال 1089 ه ق است . قبل از مسجد جامع (مسجد سور) ، پل بزرگی نیز موسوم به پل سرخ در سال 1084 بر رودخانه مهاباد احداث نموده بود ، مسجد در حال حاضر جهت برگزاری مراسمات مذهبی از جمله نماز جمعه مورد بهره برداری قرارگرفته وپل به دلایل نامعلومی علیرغم عدم هیچگونه مزاحمتی ، در زمان احداث سد مهاباد تخریب گردید . مهاباد (ساوجبلاغ ) تا اواسط سده نوزدهم مرکز حکومت محلی 400 ساله موکری بود. این حکومت در اوایل قرن 18 در ساوجبلاغ اقدام به ضرب سکه نمود. نمونه های چندی از سکه ها موجود است و در کتاب تمدن مهاباد2 تصویر از سکه ها با عبارت ضرب در ساوجبلاغ به چشم می خورد .

نخستین محله شهری در آغاز پیدایش سلوجبلاغ (مهاباد فعلی) در پائین رودخانه در جوار چشمه ای موسوم به چشمه باغ سیب (یا باغ سیسه) ویا بعبارت دیگری چشمه آب سرد که به ترکی سووق بولاغ خوانده میشود قرار داشت ، در اواخر قرن یازدهم هجری ، براثر طغیان رودخانه مهاباد این بخش از شهر ویران گردید و خانه های جدید در بخشهای جنوبی تر شهر ، در شمال خیابان طالقانی فعلی و میدان چوار چرا ( میدان شهرداری فعلی) بنا گردید . مقارن این ایام ابنیه و آثار جدیدی در شهر احداث و شهر تحت تاثیر موقعیت سرحدی و نظامی خویش و روابط متشنج ایران و عثمانی (ترکیه فعلی) از یکسو و سهولت دسترسی به مناطق عراق و عثمانی ، یعنی دروازه های غربی ایران به سمت خاورمیانه و اروپا ، مراحل متناوبی از هرج ومرج و انحطاط ، رونق تجارت و آبادانی را پشت سر گذاشته است .

در دوره قاجاریه ، موقعیت سرحدی و ارتباطی منطقه ، موجب رونق وآبادی مهاباد نیز گردید . شاهان و تامرای قاجار به نواحی مرزی ایران و عثمانی و آبادای و استحکام آنها توجه خاص داشتند، خصوصا" عباس میرزا که فرمانروای غرب ایران بود به این امر توجه بخصوصی داشتند و کوشش نمود توسط میرزا صالح شیرازی که نماینده ایران در لندن بود جمعی از مهاجرین اروپایی را برای سکونت به ایران جهت اسکان در نواحی مهاباد فعلی ترغیب نماید که مقدور نگردید .

در دوره قاجار از شهرهای مختلف ایران و کشورهای همسایه تجار و بازرگان به مهاباد فعلی آمده و در سراها و کاروانسراهای متعددی از جمله سراهای موصلیان ،کریمخان ، کاشی ها ، نراقی ها،... و کاروانسراهای سیمون ، همدانی ها ، تاجر باشی ، کوسه و...نسبت به مبادله کالا ومال التجاره وارده از شام و بیروت و عراق و توزیع آن در داخل کشور واز طرفی صدور کالاهای داخله به کشورهای همسایه مخصوصا" عراق می پرداختند .

قبل از جنگ جهانی اول فرق مختلف قومی و مذهبی از جمله یهودیها ، ارامنه ، آشوریها ، ترکها و ....درکنار ساکنان بومی منطقه به خوشی زندگی میکردند ، ارامنه که بر اثر فشارهای دولت عثمانی به ایران مهاجرت نموده بودند در جنوب شهر در محله بزرگی به نام محله ارامنه (گه ره کی هه رمه نیان) ، سکونت داشتند که اکثرا" در جریان جنگهای اول ودوم جهانی همراه سپاه روس به آن کشور مهاجرت ، یا به شهرهای بزرگ کشور کوچ نمودند . کلیمی ها نیز حدودا" در مرکز شهر در محله ای به نام محله کلیمیان (گه ره کی جوله کان) سکونت داشتند و سایر اقوام بصورت پراکنده در سطح شهر و روستا با ساکنان بومی منطقه سکونت داشته و همه در کمال آرامش ضمن همزیستی مسالمت آمیز با همدیگر تمامی مراسمات شادی و عزا ی خود را بدون هیچگونه تعرضی از طرف دیگری و حتی با مشارکت عموم برگزار میکردند .

مطالعات بخش مسکن نشان میدهد که بیشتر بخشهای جدید در مناطق توسعه یافته ، در گذشته پوشیده از باغات سر سبزی بوده است و هنوز نام بعضی محلات شهر به نام باغات سابق مشهور است از جمله محلات شمالی شهر مانند باغ سیسه ، باغ قوپی ، باغ گولان ، باغ ساوا ، باغ گردو ، باغ حسنخان و . . . . .در اذهان و خاطره های مردم وجود دارد

Keine Kommentare: