Dienstag, 16. Dezember 2008

تاریخ کردها

در کتیبه‌های سومری ۲۰۰۰ سال پیش از میلاد از کشوری به نام «کاردا» نام برده شده‌است. این اقوام همان قومی بودند که به گفته گزنفون مورخ یونانی راه را بر تیگلاث پیلسر شاه آشور که با قبایل گوتی در حال جنگ بود بستند و لشکر کشی او را به سوی دریای مدیترانه متوقف ساختند گزنفون این قوم را کاردو مینامد. [1]

منطقه امروزی کردستان عراق در دوران باستان بخش اصلی امپراتوری آشور را تشکیل می‌داد. آشور بانیپال در سال 633 پ م در گذشت. شاه ماد در حمایت از بابل به آشور اعلان جنگ داد. هوخشتره در سال 614 پ م از کوه های زاگروس گذشت و ضمن تسخیر آبادی های آشوری سر راه، شهر اشور پایتخت دولت آشور را در محاصره گرفت. پس از سقوط شهر آشور، نبوپلسر پادشاه بابل به دیدار هوخشتره آمد و در آنجا پیمان دوستی ایران و بابل تجدید شد. در سال 613 پ م شاه آشور در نینوا بود و این شهر نیز در سال 612 پ م تسخیر شد. نبوپلسر رهبر بابلی‌ها به همکاری با ماد روی اورد.

کردها بخشی از بازماندگان اقوام بومی خاورمیانه‌ و مادها هستند. مادها پس از ورود به زاگرس اقوام بومی آنجا یعنی کاسی‌ها و لولوبیان (در لرستان) و دیگر اقوام آسیانی را در خود حل کردند و زبان ایرانی خود را در منطقه رواج کامل دادند.

در دوره‌های بعدی این منطقه بخشی از امپراتوری‌های هخامنشی، سلوکی، اشکانی و ساسانی گشت.

بنا بر نوشته‌های تاریخ نویسان و جغرافی دانان مسلمان، از قبیل بلاذري، طبری و ابن اثیر قبایلی که بعداً به نام کرد شناخته شدند بیشتر نواحی شرقی رود بوتان و کرانه‌های شمالی دجله را تا نواحی جزیره (جزیره ابن عمر) متصرف شدند.

بر طبق برخی منابع فارسی که‌ تعریفی سنتی از این واژه‌ می‌دهند آنها گروهی از گوردها یا گردان به معنی پهلوان و قوی هیکل یا جنگجوی بی باک بودند و نام گرد در شاهنامه هم از همین خانواده‌است گرد بعدها در زبانها برای راحتی تلفظ و یا در زبان عربی به کرد تبدیل شده‌است. کورد همچنین می‌تواند به معنی پسر تعبیر شود.

به موجب تاریخ شرفنامه بدلیسی، قدیمی‌ترین قبایل کرد باجناوی‌ها و بوتی‌ها هستند که این نام‌ها به دلیل سرزمین باجان و بوتان بر آنها نهاده شده‌است.

تا دوره‌ای نه چندان دور مردمی که به زبان کردی کرمانجی (زبان اکثر کردها) سخن می‌گویند و در آناتولی ساکن هستند خود را کرمانج می‌نامیدند و نام کرد در میان ایشان چندان رواج نداشت.

مردمی که به زبان زازا صحبت می‌کنند یعنی زبانی که برای دیگر کردها زیاد قابل فهم نیست نیز بر دو دسته‌اند برخی خود را کرد معرفی می‌کنند و برخی خود را دارای هویت قومی متفاوتی می‎دانند. شرف‌الدین بدلیسی حدود کردستان را در روزگار صفوی و در کتاب شرف نامه خود با افزودن ولایت لرستان یک جا ذکر می‌کند و در شرفنامه سرزمین لرستان و قوم لر را با کردها یکی می‌شمارد.


کردی که اکثر کردها در (ترکیه, ایران , عراق و سوریه) با آن صحبت می‌کنند زبان ادبی و نیمه رسمی به شمار می‌رود و در کشور عراق از زمان اشغال قوای انگلیس تا کنون در مدارس تدریس می‌شود خود به دو بخش تقسیم می‌شود:

کرمانجی شمالی یا اصطلاحا کرمانجی
کرمانجی جنوبی یا اصطلاحا سورانی
کرمانجی شمالی گویش کردهای شمال خراسان، ناحیه مرزی ایران و ترکیه,روستاهای تکاب وشاهیندژ، آناتولی شرقی و شمال عراق است. از لحاظ جمعیتی اکثر کردها با یکی از دو لهجه فوق صحبت می‌کنند.

هيردوت درتاريخش چند كلمه مادي را ذكر كرده است كه حالا هم درزبان كردي رواج دارد بعنان نمونه او مي گويد كه مادها به سگ ماده ميگفتند (سپاكو sipako)كه در زبان كردي نيز به صورت (سپاك –سپه) –سپا-سپلوت ، درلهجه هاي مختلف كاربرد دارد.
بعضي ازكلماتي كه در زبان فارسي رايج است اصالتا كردي ميباشند بعنوان مثال : پرستار(ريشه پاراستن+ار علامت فاعلي) سپيدار (سپي+دار) –ملوان(مه له=شنا)-(ابر=ثمره،ميوه)-(بر=پهنا)-گرو=شرط و...
خوازدي ئه ز تو و بهقزابين بهقزاهيرين خوريني
وه ر دي بهيرين كووترا بين بانگك دين بهقزا ناريني
هورمزگان رمان ئاتران كوژان ويشان شارده وه گه وره ي گه وره كان
زوركارئه ره ب كه ردنه خاپوور گنا و پاله يي هه تا شاره ژوور
شن كه نيكان وه ديل به شينا ميرد ئازا تلي وه رووي هوينا
ره وشت زه ر توشتره مانه وه بي ده س به زيكا نيكا هورمز وه هيوچ كه س
كنون كرد از آن تخمه داره نژاد كز‌آباد نايد بدل برش ياد
دركتاب تاريخ ريشه نژادي كرد آمده است كه يكي از سران ايل كلهر نامه اي دردست دارد كه در ‌آن دختر خسرو پرويز نسبت به پاره كردن نامه پيامبر توسط پدرش اعتراض ميكند كه:(بابورويتا ره ش بي ،بوچي نامه ي پيغه مبه رت پاره كرد) كه تمامي لغات آن براي كردها آشنا است ورابطه تنگاتنگ زبان كردي با پهلوي را نشان ميدهد
بلكه شرط قابليت داد اوست داد اصل وقابليت همچو بوست
لاي هه لوي به رزه فري به رزه مژي چون بژي شه ر ته نه كا چه نده بژي
البته در زبان كردي ميتواند معني عاشق مبارك و ميمون را هم داشته باشد ،به صورت فر(مباركي –يمن-شگون) و شيد.
تو بشناس كه زمرز ايران زمين يكي مرد بودنام او آبتين
زتخم كيان بود و بيدار بود خردمند گرد بي آزار بود
ز تهمورث كرد بودش نژاد پدر بر پدر بر همه داشت ياد
(خط اوستايي)
(ابن وحشيه) دركتاب (شوق المستهام في معرفه رموز الاقلام) كه درسال 241 هجري براي(عبدالملك مروان) نوشته است ميگويد: كردها بيشتر نوشته هاي خود را به خط ماسي سوراتي مي نويسند درميان 37 حرف اين خط (ماسي سوراتي) 9(نه)حرف وجود دارد كه درهيچ زبان ديگري يافت نميشود . صداي اين حروف درهيچ الفبايي وجودندارد ومعلوم است كه اينحروف صداي عجيبي دارند و به دليل وجود همين حروف درالفباي كرديست كه خواندن ونوشتن ويادگرفتن هر زباني براي كردها آسان است وبه همين جهت هم ميتوانند حتي قران را نيز همچون يكعرب اصيل قرائت كنند.
2-(ده نگ بزوين) كه درفارسي حروف صدا دار ودرعربي حركت و درزبان انگليسي rowels گفته ميشود وعبارتند از(ا-ه-ـة –و-وو-و-ي-ي)
رديف
شاخه/گويش
گونه
حوزه جغرافيايي
الف
كرمانجي شمال
جزيره اي ،هكاري،بايزيدي،بوتاني،شمديناني،باديناني
درتركيه،مناطق كردنشين جزيره،دياربكر،ارزروم،بايزد،هكاري،ماردين،بتليس ،آگري، شمدينان
درعراق، عقره،دهوك، زاخو،عماديه،سنجار و..
در ايران ،اروميه،سلماس،ماكو، برادوست، ترگور، مرگور، وكردهاي خراسان
درسوريه،تمام مناطق كردنشين از جمله: قاميشلي، حسكه، كردهاي ساكن ارمنستان،آذربايجان گرجستان و تركمنستان و...
ب
كرمانجي جنوبي(سوراني)
مكرياني
درايران: مهاباد،بوكان،سردشت،پيرانشهر،نقده،اشنويه
سوراني(به طور اخص)
درعراق: سلليمانيه، كركوك،اربيل،موصل، رواندز، چم چال، شقلاوه،كويه،قلعه ديزه و...
درايران:سقز، بانه،مريوان، تكاب و...
اردلاني
درايران:سنندج،ديواندره،كامياران، ليلاخ
جافي
درعراق: شهرزور، كركوك، كلار،كفري و...
درايران: جوانرود،روانسر، سرپل ذهاب، ثلاث باباجاني
ج-
كرماشاني-لري
كرماشاني
درايران:كرمانشاه،دالاهو،صحنه، كنگاور،قصر شيرين ، هرسين، سنقر، كليايي،اسلام آباد،قروه،بيجار،ايلام،ايوان،آبدانان، مهران،دهلران
درعراق: خانقين،مندلي، بدره و...
د
گوراني-زازائي
گوراني(اورامي
درايران:اورامان تخت شامل جنوب مريوان،ژاورود،اورامان لهون شامل پاوه،نوسود،نودشه،
درعراق:حلبچه،بياره،توبله، منطقه زنگنه و كاكه يي در كركوك
زازائي
درتركيه: بخشهايي ازمناطق ، بين گول،دير سيم،خارپوت، معدن، ارزنجان، دياربكر، اورفا، بتليس
«سه ركه وتني ئيوه ي به ريز به ئاوات ده خوازم

فهرست منابع ومآخذ
6-مجله فرهنگي –اجتماعي-ادبي(سروه)، انتشارات صلاح الدين ايوبي(اروميه) شماره هاي (32و31و...10و9و1و176.......167)
15-تاريخ ايران باستان حسن پير نيا(مشير الدوله)
16-مجله فرهنگي ادبي مهاباد زير نظر شوراي نويسندگان مهاباد
17-مجله ادبي –فرهنگي واجتماعي روز نو دانشجويان كرد دانشگاه اروميه
18-تاريخ جشنهاي كردي علاء الدين سجادي

Keine Kommentare: