Dienstag, 12. Mai 2009

سراب


 تران
در دشت تشنگی ها مردیم و آبی نبود

 حوض بلور باران ، غیر سرابی نبود

 اندیشه سپیده، به تیرگی گرایید

 در هییت سیاهی، نور شهابی نبود

  در چشم لاله گونم ، کبوتران زخمی

از بیم تیر صیاد ، توان خوابی نبود

 شبانه گریه کردیم ، در سوگ تشنه بودن

 غیر از صدای رگبار ما را جوابی نبود

 هر آنچه دیده بودیم ، در ساغر زمانه

جز خون دیده ما ، دیگرشرابی نبود

Keine Kommentare: